علاوه بر این که به کارهای تحقیقاتی در زمینههای تخصصی نظامی خودش و با رعایت اصول علمی تحقیق و پژوهشی اهتمام داشت و در این زمینه بسیار علاقهمند بود، دیگران و همکاران و دانشجویان را نیز به این امر تشویق میکرد؛ همچنین ایشان هیچ مطلب علمی را تا از صحت و سقم منبع آن مطمئن نمیشد بدون دلیل و بهراحتی قبول نمیکرد.
در یادگیری سایر علوم نیز مثل رایانه، زبان عربی و انگلیسی و… نیز بسیار پیگیر بودند. و چندین جلسه به همراه بنده در این مورد و سایر علوم نظامی تمرین و مباحثه داشتیم. حتی ایشان به یادگیری تئوری علوم اکتفا نمیکرد و باید حتماً علوم و تحقیقات نظری انجام شده را بصورت عملی با هم تمرین میکردیم. مثل تمرین عملی تاکتیک های رزمی، اصول زندگی در شرایط سخت، کنترل اغتشاشات، پاکسازی ساختمان و جنگ شهری، رایانه، زبان و… که دو یا چند نفری انجام میدادیم و تمرین می کردیم.
روایتی هست از پیامبر اکرم صلالله علیه و آله وسلم که میفرمایند ]”باید[ علم را با نوشتن به بند کشید.” و یا در روایتی دیگر هست که “مؤمن چون از دنیا رود و برگه ای حاوی دانش از خود بر جای نهد، این برگه در روز رستاخیز، میان او و آتش دوزخ پرده ای شود. و خدای خجسته و بزرگ برای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد، شهری به فراخناکی هفت گیتی به وی بخشد” . این شهید بزرگوار هم همیشه در حال نوشتن مطالب و تجربیات علمی و عمل به احادث فوق بودند و این احادیث را برای ما تکرار می کردند. و اهتمام و اصرار بر این امر هم باعث شد تا کتاب ها و جزوات آموزشی و یادداشت های علمی و تحقیقی متعددی از ایشان به یادگار بماند. از جمله این موارد کتاب ” تکنیک ها و تاکتیک های عمومی رزم” ، ” زندگی در شرایط سخت” ؛ و جزوات آموزشی ” آرام سازی و کنترل اغتشاشات”، “آشنایی با اصول رزم در مناطق ساختمانی”، “آشنایی با اصول و قواعد رزم” ، ” آشنایی با جنگ 1991 و 2003 امریکا علیه عراق” و سایر یادداشت های پراکنده ای بود که به مناسبت ها و در موقعیت های مختلف یادداشت می نمودند. همیشه یک دفترچه یادداشت کوچک برای ثبت نکات و اتفاقات همراه ایشان بود. حتی در حین رزم هم از نوشتن و ثبت تجربیات رزمی غافل نمی شد و از ایشان دفترچه ثبت گزارش و تجربیات روزانه در رزم علیه گروه های تکفیری به یادگار مانده است.
همچنین ابراهیم شهید به انتقال تجربیات کسب شده در زمینه های مختلف به سایر دوستان ، همکاران و دانشجویان بسیار علاقه مند بود و از در اختیار قرار دادن مطالبی که حاصل تجربیات و تحقیقات علمی اش بود به سایرین هیچ ابایی نداشت. و به اینصورت زکات علمش را به درستی می داد.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم: “من مات و میراثه الدّفاتر و المحابر وجبت له الجنّة”
“هر که از دنیا رود و میراثش دفترها و دوات ها باشد، بهشت ارزانی اش باد” (ارشاد القلوب، ص 176)
ایشان حتی پایان نامه مقطع کارشناسی ارشدش را تا روزهای آخر نزدیک به اعزام رها نکرد و در حال نوشتن و تکمیل آن بود که متأسفانه نیمه کاره ماند و تکمیل نشد. به قدری زیبا مطالب را جمع آوری و جمع بندی کرده بود که بنده وقتی همان دو فصلی که نوشته بود را مطالعه می کردم لذت می بردم. و مطمئن هستم که اگر تکمیل می شد با نمره عالی ارائه می داد و از آن دفاع می کرد.
در زمینه مدیریت و فرماندهی بسیار قابل و متبحر بودند و الگوهای مدیریت و فرماندهی اسلامی را بسیار زیبا و مطابق با دستورات اسلام رعایت می کردند. این باعث ایجاد اقتدار و یک شخصیت کاریزماتیک برای ایشان شده بود. مطالعات زیادی نیز در این رابطه و روش های اعمال فرماندهی داشتند. حتی در دوران دانشجویی دانشکده افسری نیز به خاطر توانمندی خاصی که ابراهیم شهید داشت به عنوان ارشد تیپ دانشجویی (که بالاترین درجه ارشدیت در دانشکده بود) منصوب شده بود و از ایشان استفاده می کردند و ما هم که در آن دوران دانشجو بودیم شاهد تمرین خوب و عالی بازدهی مدیریت و فرماندهی مؤثر ایشان بودیم و لذت می بردیم از این جدیت و قاطعیت در عمل. البته در جای خود و موقعیت های مختلف انعطاف و گذشت هایی را به شکلی زیبا از خودش نشان می داد.
از دیگر خصوصیات بارز ایشان می توان به مشورت پذیری و همچنین علاقه و همت ایشان به گرفتن مشورت در زمینه های مختلف از دوستان و همکاران بود. و کوچترین ابا و غروری در این زمینه از خودش نشان نمی داد که حالا اگر بنده بروم از فلانی که از من جایگاه و یا سن پایین تری دارد مشورت بگیرم برایم بد است و درست نیست؛ نه اصلا و به هیچ عنوان این طور نبود و به این چیزها توجهی نمی کرد. حتی از کسانی که شاید با نوع تفکرات و منش رفتاری اش مشکل داشتند می رفت و مشورت می گرفت.
هیچگاه از ورزش و برنامه های تمرینی ورزشی و آمادگی جسمانی غافل نمی شد و در طول روز، زمانی را به این امر اختصاص می داد. به صورت تخصصی رشته های جودو، دفاع شخصی، آمادگی جسمانی و بدنسازی را دنبال می کرد. حتی برنامه های تقریبا مستمر و هفتگی پیاده روی و کوهنوردی و کوهپیمایی باهم داشتیم. معمولا هم بخاطر صدای خوب و دلنشینی که داشت از ایشان می خواستیم که در کوهپیمایی ها برایمان مدیحه ثرایی و غزل خوانی کند.
بنده را نیز که به عنوان برادرش کوچکترش می خواند معمولا به همراه می برد و در تمرین های ورزشی و پیاده روی و کوهپیمایی ها دعوت می کرد. در کل ایشان عموماً تک رو نبود و دوست داشت در هرکار خوبی سایرین و دوستان و همکاران را نیز با خود همراه کند و بی فیض نمانند چه این کار، تمرینات ورزشی یا نظامی باشد و چه شرکت در هیأت ها و کلاس های اخلاق باشد.
یکی از اعتقادات بسیار جدی که داشت در مورد کیفیت آموزش های نظامی بود و به جد اعتقاد داشت و همیشه بیان می کرد که نباید خدای ناکرده به خاطر آموزش بد یا اشتباه ما در تدریس یا تساهل و تسامح در این امر، در صحنه رزمی خونی از دماغ این دانشجویان بیاید و آسیب ببینند و یا حتی خسارتی به بیت المال وارد شود. و به همین خاطر در تدریس و خصوصاً تمرین های عملی که با نیروهای آموزشی داشتیم این مهم را رعایت می کردند و نسبت به دانشجویان و فراگیران آموزشی که سستی، سهل انگاری و اهمال کاری در تمرینات و آموزش ها داشتند سختگیر بود و تساهلی به خرج نمی داد و برخورد جدی و قاطع با ایشان می کرد. خود ایشان هم همیشه نفر اول در اجرای تمرینات بودند و وقتی فراگیران این صحنه را مشاهده می کردند دیگر حجت برایشان تمام می شد و ناخودآگاه به اجرای تمرینات می پرداختند و از خودشان خجالت می کشیدند که چرا استاد باید پیش قدم در این امر باشد و ما اینجا بایستیم؟!!
این شهید بزرگوار در پرداختن به هر امری معمولاً به یک بعد و زمینه راضی نمی شد. در امر تدریس رشته های زیادی را با کیفیت و نمره ارزشیابی عالی تدریس می کرد: رزم انفرادی، رزم تیم و گروه، آفند و پدافند، اصول و قواعد رزم، نقشه خوانی و قطب نما، آرام سازی و کنترل اغتشاشات، جنگ شهری، پدافند غیر عامل، تجوید قرآن، روخوانی و روان خوانی قرآن و…
در امر ورزش رشته های مختلف ورزشی را دنبال می کردند مثل جودو، آمادگی جسمانی، بدنسازی، دفاع شخصی، پیاده روی، کوهنوردی، کوهپیمایی و…
برنامه های فرهنگی و عقیدتی خودسازی مختلف و متنوعی مثل شرکت در کلاس های اخلاق و عرفان، مطالعه کتب اخلاقی و عرفانی و اعتقادی، برگزاری و شرکت در هیأت های مختلف مذهبی روزانه و هفتگی و ماهانه، مداحی، صوت و لحن قرآن، حفظ قرآن و……
برعهده گرفتن مسئولیت های مختلفی مثل فرماندهی گردان آموزشی، فرماندهی یگان قرارگاه پشتیبانی محل خدمت، مربی سازمانی دروس علوم نظامی و علوم پایه و قرآن، مسئول کمیته تاکتیک و عملیات، فرمانده پایگاه آموزشی و همچنین عملیات اردوگاه در برخی اردوهای آموزشی-رزمی، جانشین گروه جهادی دانشگاه افسری، فرمانده گردان رزمی لشگر نجبا نیروهای نهضتی عراقی در سوریه (گردان نخبگان) و…
در روایات داریم که اگر کسی دائم الوضو باشد شهید از دنیا می رود. ابراهیم شهید هم همینطور بود و شد آنچه که باید می شد. انگار برایش واجب بود که همیشه باوضو و پاک باشد. حتی در سخت ترین شرایط صحنه جنگ و درگیری ها هم همینطور بود.
همچنین ایشان یک لحظه از ذکر و یاد خدا غافل نبود. مدام با تسبیح یا بدون تسبیح مشغول ذکر گفتن بود. در مواقعی که کار خاصی نداشت و یا به مورد خاصی توجه نمی کرد مثلا در کلاس تدریس یا جلسه ای نبود همیشه در حال ذکر گفتن بود.
در تمام اموراتش این مورد را رعایت می کرد. و این نظم و انظباط برایش درونی و ذاتی شده بود . به سفارش و وصیت حضزت امیر علیه السلام بصورت دقیق و با حساسیت عمل می کرد (اوصیکم به تقوی الله و نظم امرکم)
نظم در لباس پوشیدن، نظم در مرتب بودن مداوم اتاق و کمد شخصی و محل کارش، نظم در تدریس و بیان، نظم و حساسیت در برگزاری جلسات کاری، نظم در برنامه های روزانه و…. که برای هم کدام می شود یک خاطره و حتی کتاب جدایی نوشت. که انسان وقتی این نظم و مرتب بودن را می دید لذت می برد و باعث می شد تا ایشان الگویی عملی باشند برای تمامی همکاران و دانشجویان.
- اهتمام به خواندن نماز شب و تحجد داشتند و گاهاً حتی قضای نماز شب ترک شده شان را به جا می آوردند.
- قرائت شبانه و مستمر سوره واقعه قبل از خواب از برنامه های تقریباً دائمی ایشان بود.
- سعی در ایجاد الفت و آشتی بین کسانی که احتمالا کدورتی بینشان بوجود می آمد، داشتند.
- به شدت از غیبت کردن دوری می کردند و اگر در محیط غیبت قرار می گرفت همیشه بحث را سریع عوض می کرد. حتی نسبت به کسانی که مشکل و یا اختلافی با ایشان داشتند و یا گاهاً بی اخلاقی و یا کم تقوایی هایی وجود داشت نیز بسیار حساس بود که خدای ناکرده باب غیبت باز نشود.
- به شدت نسبت به بی عدالتی و تبعیض و ناحقی در محیط زندگی و کاری اش حساس بود و صراحتاً و بدون مسامحه در برابر ناحقی و ظلم می ایستاد و از مظلوم دفاع می کرد و اصلا به فکر اینکه حالا اگر حرفی بزند و یا از کسی دفاع کند ممکن است برایش گران تمام شود و یا خودش خراب شود نبود.
- هر حرف و نظری را که فکر می کرد در جایی باید بزند با شجاعت و بدون ترس و واهمه از عکس العمل منفی منفعت طلبان و ذی نفعان می زد و ابراز می نمود.
- بسیار خوش سفر و خنده رو و شوخ طبع بود و ظاهر آرام و بشاش خودش را دائماً حفظ می کرد طوری که همه مجذوبش می شدند.
- نسبت به عذرخواهی از دیگران و کسانی که احتمال می داد ممکن است از او ناراحتی به دل داشته باشند ابایی نداشت و با کمال تواضع این کار را انجام می داد.
- رعایت پرداخت حق الناس و حساسیت نسبت به رعایت بیت المال از ویژگی های بارز ایشان یود. در کل زندگی پاکی داشتند و می توانم به جرأت بگویم که صد در صد حلال زندگی می کردند. حتی قبل از اعزام به سوریه نیز برای پرداخت و تسویه قرض هایش خودروی فرسوده اش را به قیمت حدود 6میلیون تومان فروخت.
- خلاصه اگر هر کسی مدتی با ابراهیم شهید همراه می بود محال بود که از اخلاق و رفتار و اعمال خاصش الگوبرداری نکند.